به گزارش پایگاه خبری بازار سهام نیوز، میلاد نصیری با بیان اینکه در دوران ملی شدن نفت با صفر شدن درآمدهای نفتی دولت تصمیم به اخذ وام ۲۵ میلیون دلاری با نرخ بهره ۳.۵ درصد از آمریکا گرفت به دنیای اقتصاد، اعلام کرد: با کارشکنیهای بریتانیا این کار به سرانجام نرسید و در نهایت مصدق نخستوزیر وقت، مجبور شد برای اداره اقتصاد برنامهریزی جدیدی انجام بدهد.
وی تصمیم گرفت برای تامین بخشی از مخارج دست به انتشار اوراق قرضه با نرخ بهره سالانه ۶ درصد بزند که به غیر از برخی بازاریان طرفدار دولت از سایر بخشهای جامعه مورد استقبال قرار نگرفت و تنها ۲۵ درصد اوراق منتشره به فروش رفت. احتمالا آن روزها مصدق هم پیشبینی می کرد این نوع تامین مالی در کشوری که هنوز عموم مردم با مفهوم بانک آشنا نیستند با شکست مواجه میشود. احتمالا مساله غیر قابل باور برای وی این بود که نفت ایران ملی شود و پس از ۷۰ سال، دولت همچنان برای تامین مخارج دست به فروش اوراق قرضه بزند و باز هم شکست بخورد. البته این بار بلکه با نرخ بهره ۲۸.۵ درصد.
در اوج تحریم نفتی اعراب و نخستین جهش بهای نفت در سالهای میانی دهه ۱۹۷۰، تری لین کارل دانشجوی آمریکایی دوره دکتری در دانشگاه استنفورد، به ونزوئلا رفت تا پژوهشهای میدانی برای پایاننامه انجام دهد. خوان پابلو آلفونسو که پدر اوپک شناخته میشد به کارل گفت: بجای اوپک، بررسی کن نفت چه بلایی بر سر میآورد. ۲۰سال بعد خواهید دید نفت ویرانی و بیچارگی کامل به ارمغان میآورد.
آن زمان کشورهای نفتی در اوج اعتمادبهنفس قرار داشتند. ایران به فرانسه وام یکمیلیارد دلاری پرداخت کرد و رئیسجمهور ونزوئلا در اظهارنظری جالب گفت: روزی خواهد رسید که آمریکاییها با خودروهایی رانندگی میکنید که سپرها از بوکسیت و آلومینیوم ساخته شده و ما هم کشوری توسعهیافته خواهیم شد.
پیشگویی عجیب خوان پابلو در فضای خوشبینانه آن روزها، باعث شد تری لین کارل موضوع پایاننامه را عوض کند و پس از مطالعات در مورد کشورهای نفتی، کتاب معمای فراوانی را بنویسد و به این نتیجه میرسد درآمدهای نفتی به غیر از کشورهای بسیار کوچک و کمجمعیت مانند قطر و کویت و امارات در سایر کشورها بیشتر مشکلساز خواهد شد.
زمانی که دولت درآمدهای نفتی را صرف پروژههای زیرساخت و عمرانی مانند توسعه فرودگاهها، بنادر، خطوط ریلی و جادهای، مخابرات، ایجاد زیرساخت برای شرکتهای فناوری اطلاعات و… کند، علاوه بر ایجاد یک بستر ثروتزا، تعدادی شغل ایجاد میکند. شرکتهای بسیاری درگیر انجام این پروژهها میشوند و طبیعتا به سود خواهند رسید.
حالا دولت با اخذ مالیات از این شرکتها میتواند بودجه آموزش، بهداشت و دفاعی را از یک محل نسبتا پایدار و کمنوسان افزایش دهد. با این کار هم درآمدهای نفتی نقش موثری در اقتصاد خواهند داشت و هم دولت برای افزایش درآمدهای مالیاتی به دنبال تقویت بخش خصوصی میرود.
راه دیگر، سرمایهگذاری خارجی و استفاده از سود سرمایهگذاریها برای افزایش درآمد است. بطور مثال در اوایل دهه ۵۰ درآمدهای نفتی ایران از ۳ تا ۲ به ۲۰ میلیارد دلار در سال رسید. درآن سالها مجموع ارزش بازار سه شرکت کوکاکولا، جنرال الکتریک و وال مارت حدود ۱۰میلیارد دلار بود. امروزه ارزش بازار این سه شرکت حدود یکتریلیون دلار است. سه شرکتی که در مجموع احتمالا ۳۰ میلیارد دلار سود خواهند ساخت.
مثال دیگر جهش نفتی دهه ۸۰ شمسی است. درآمدهای نفتی دولت سال ۸۵ به ۶۰ میلیارد دلار در سال رسید. فقط لازم بود تنها ۲۰میلیارد دلار آن در شرکتهای روبهرشد چینی سرمایهگذاری شود تا امروز برکات آن دیده شود. موارد ذکرشده نمونه راهکارهایی است که هم میتوان از ثروت نفت بهره برد و هم در طی زمان از آن مستقل شد. کاری که توسط نروژیها به بهترین شکل ممکن صورت گرفت.
اتفاقی که طی چند سال اخیر به دلیل تحریمها رخ داده، توفیق اجباری برای استقلال از نفت نیست. بلکه قصه پرغصه به هدر رفتن ثروت یک ملت رنج دیده است. اینکه نفت در بلندمدت چه قیمتهایی خواهد داشت چندان مشخص نیست. کما اینکه پیشبینی گذشتگان اشتباه بود.
پنجاه سال پیش گمان میکردند نفت بهزودی به پایان میرسد اما امروزه گاهی مازاد عرضه بر تقاضا در بازار نیز رخ میدهد. بنابراین با قطعیت نمیتوان گفت نفت در آینده بیارزش خواهد شد بلکه جایگاه امروز در حوزه انرژی را از دست خواهد داد. تمامی کشورهای نفتی با حداکثر توان در حالت تولید و فروش نفت هستند.
ذخایر نفتی آمریکا حدود ۲۵ درصد ذخایر نفتی ایران است و تولید روزانه آنها ۳برابر ایران است. نفت ثروت بیننسلی نیست. این سفرههای آبهای زیرزمینی است که برای ایرانیها ثروت بیننسلی محسوب میشود اما متاسفانه در حالی عمق چاههای عمیق آب در برخی مناطق به بیش از ۲۰۰ متر رسیده، چاههای نفتی به دلیل عدم سرمایه گذاری در حال استراحت هستند.
ایران به دلیل عدم سرمایهگذاری نمیتواند از تمام ظرفیت برای تولید نفت استفاده کند و متاسفانه میزان تولیدی هم با تخفیفهای سنگین به فروش میرسد. روسها نفت را به دلیل تحریمها حدود ۶۰دلار به فروش میرسانند و طبیعتا نفت ایران برای فروش به تخفیف بیشتری نیاز دارد. این تحریمها و مشکلات را جامعه بورسی ایران با پوست و گوشت احساس میکنند. در زمستان به دلیل افت فشار، گاز برخی صنایع قطع و از میزان سود آنها کاسته میشود.
این در حالی است که روسیه، علاوه بر مصارف داخلی ظرفیت صادراتی معادل کل مصرف ایران را دارد. کافی است در یک سال بارشها کاهش یابد تا برق برخی صنایع قطع شود و از سود آنها کاسته شود. در بحبوحه جنگ اوکراین و روسیه، ایران این توانایی را داشت که جانشینی برای گاز روسیه شود. نهتنها نشد و توانایی صادرات نداشت، نرخ خوراک پتروشیمیها را دو برابر قطر و آمریکا کرد تا باز هم از سود شرکتها کاسته شود. دولت برای کسری بودجه دست به انتشار اوراق قرضه با نرخ بالا زد تا جذابیت بورس برای سرمایهگذاری کاهش یابد.