به گزارش پایگاه خبری بازار سهام نیوز به نقل از برهان خبر – علی امین قلم ، این سیاستمدار و سیاست باز ۵۹ ساله تهران که مزد پوششی بودنش را در انتخابات ۱۴۰۰ با نشستن بر صندلی شهرداری کلان شهر تهران گرفت، این بار اما معتقد است که در بین سه نامزدی که داعیه دار ادامه دهنده راه رییس جمهور شهیدند، صلاحیت بیشتری دارد و حق اوست که بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند.
او حتی در آخرین سیگنال برای جا خالی دادن از رای نهایی که معنی انصراف هم میدهد، گفته است: خودم را توانمند تر از دیگران میدانم” و این حرف را اگر نوعی خودشیفتگی حساب نکنیم یک نوع اعتقاد به خود و یا نوعی خاص از خودباوری باید بدانیم.
زاکانی در این دوره از انتخابات بر این عقیده است که ” باید حق مردم را از گردن کلفت ها گرفت”. شهردار تهران این جمله خودش را امضا کرده و با عکسش در شهر تهران در بیلبوردها زده، اما به نظر نمیرسد دیگر کنج نشینان مثلث حامی راه دولت سیزدهم (جلیلی و قاضی زاده) با او هم عقیده باشند.
چرا که در سایت کارزار (پلتفرم جمع آوری امضا) صدها امضا برای منصرف کردن او از ادامه مبارزه و وانهادن مسیر به جلیلی جمع شده است.
سرعت جمع آوری امضا برای انصراف او به حدی است که اگر تا روز انتخابات ادامه یابد، شاید به اندازه کسانی برسد که ممکن است به زاکانی رای بدهند. هر چند که او به دلیل برخورداری از تشکیلات منسجم، در طول سالها مقدمات زیادی را برای رسیدن به این مرحله طی کرده است.
چرا که زاکانی از سال ۹۲ آماده رفتن به پاستور بود اما دوبار صلاحیتش تایید نشد و سال ۱۴۰۰ هم برای رای گرفتن نیامده بود اما آمد و تایید شد و بی آنکه کارنامه و برنامه ای از خود داشته باشد، هر چه کارنامه وبرنامه بود زیر سول برد وآخرش انصراف داد. اگر هم می ماند البته فرقی نمیکرد.
ادبیات زاکانی، لبخند استهزاآمیزش موقع سخن گفتن ازدیگران، بی پروایی اش در بیان آنچه که می تواند او را در کوبیدن دیگران کمک کند و حواشی حتی تایید نشده از زندگی و دوره مدیریتش در شهرداری، با فرهنگ تعارف آمیزو استعاری و حرمت داری ایرانی چندان همخوان نیست.
اما این همه، مساله زاکانی نیست. دوره پرحاشیه مدیریتش در شهرداری تهران که همچنان ادامه دارد، سر نترس داشتن برای پیشبرد اهدافش بدون مشورت با دیگران نظیر عقد قرارداد محرمانه برای خرید خودرو برقی از چین، داستان پارک قیطریه، گردشگری بهشت زهرا و دهها مساله دیگر که معلوم نیست کدامشان واقعی است وکدامشان، “کیک”(فیک)، و امکان راستی آزمایی آنها وجود ندارد، زاکانی را برای رای دهندگان محبوب نمی کند.
با این همه بودن او در میان نامزدهای انتخابات برای طیفی از جریان سیاسی کشور نعمت بزرگ است.
او به راحتی می تواند هر چه را که اراده می کند بگوید و برای همین جریان هم، شاید تنها کارکردش همین توانایی هر چه گفتن است و به همین اندازه هم اگر جریان حامی او قدرت را به دست بگیرند سهمش محفوظ خواهد ماند. اما این سهم آنقدر نیست که نامش را صندلی پاستور بنامیم.